مغز من آبی رنگ است
مثل مغز نقاش کوچکم
سایه ای دراز شده تا زمین
تا گل
تا پرپر شدن
فقط بکش
تا ترکیدن بغض یک آه کشیدن
بکش
"آه"
_ کشیدم
یک آه
ای مغز من
آه ای دریای خوابیده در قلعه ی رنگ شده ی ذهن
موج های سفید را صدا بزن
_ زدم
نقاش کوچکم خوابیده
فردا چشم به راه کشیدن سایه ای دراز است
تا رسیدن به بیگانه ها
برای فهمیدن
مثل مغز هنرمند یک سمفونیک مرده
بی عرضه تر از اوماج سبز
آبی رنگ است
...
پ.ن: مغزت چه رنگیه؟